|
.
|
ي
محمد ايماني
«قدرتمندي و پيشرفت» در دنيايي انباشته از رقابت، دلمشغولي بسياري از ملتهاست. ملت رشيد ما از اين دلمشغولي استثنا نيست؛ بهويژه اينکه در تاريخ خود، همواره با دشمنان اين اقتدار و پيشرفت درگير بوده است. «ايران قوي»، شعار مورد اتفاق ملي است، فارغ از اينکه افراد داراي کدام گرايش سياسي و فکري باشند. اما با کدام راهبرد ميشود ايران را قدرتمندتر، پيشرفتهتر و آسيبناپذيرتر کرد؟
«اقتدار و پيشرفت»، عاريهگرفتني يا خريدني - مثلا در فرآيند مذاکره- نيست. بله مذاکره هم، ميتواند يکي از ابزارهاي مورد استفاده در اين مسير باشد. اما پايه و مايه اقتدار و پيشرفت را نه ميشود خريد و وارد کرد، و نه به سوداي کسب منفعتي کوتاه، در بازار ديپلماسي و مذاکره فروخت. نگاه کوتهبينانه به اين واقعيت بود که موجب شد دکتر محمد مصدق در بحبوحه نهضت ملي شدن نفت، تصور کند ميتوان به واسطه مذاکره با دولت آمريکا، نفت ايران را از دستدرازي انگليس مصون داشت. سرنگوني او با کودتاي آمريکا، سندي غيرقابل خدشه در تاريخ پرعبرت ماست؛ اما شگفت اينکه با وجود دلالتهاي روشن ماجرا، برخي سياسيون حاضر در دوره جمهوري اسلامي، تصور يا تلقين کردند که براي پيشرفت و اقتدار يا رفع موانع آن، بايد سراغ مذاکره و معامله با آمريکا رفت و بلکه حتي از توانمندي دفاعي و اقتدار منطقهاي کوتاه آمد.
اما پيشرفت، موضوعي درونزا براي هر ملتي است. و لازمه و ضمانت آن، قوي شدن است. با اين منطق، بايد منابع اقتدار و پيشرفت را در داخل توليد کرد و آنگاه با دست پر، وارد عرصه پررقابت جهاني شد. آنجا که پاي خط قرمزهاي امنيت و منافع ملي در ميان است، بايد قدرت داشت تا بتوان مقاومت کرد. اما حتي اگر عرصه - به غلط- صرفا در شکل و شمايل يک بازار بزرگ براي مذاکره و معامله ديده شود، حتي در اين صورت هم بايد منابع قدرت و ثروت توليد و تدارک شده باشد؛ و گرنه خريدار آسوپاس را دست مياندازند، يا مالالتجارهاي را که به اضطرار براي فروش آورده، مفت ميخرند و نيازمنديهايش را به او گران ميفروشند. از اينها فراتر، دارايي کساني که فقط گردن کج و زبان عجز و التماس داشته باشند، دستخوش طمع و زورگيري ميشود.
مسير کشور ما در زمينه «اقتدار و پيشرفت»، به برکت انقلاب اسلامي، مسيري رو به جلو بوده و البته در اين مسير، هر چند به موفقيتهاي خيرهکننده جهاني دست يافتهايم، گاه با دستاندازها و چالشهايي روبهرو شدهايم. اگر سنگاندازي دشمنان در اين مسير طبيعي باشد، قصور و تقصيرهاي داخلي پذيرفتني نيست. کشور ما بهويژه طي دو دهه اخير، با دو موج قوي قرين شد. اولي، حرکت پيشرفت که تا سالهاي 88 و 90 سير صعودي پيدا کرد؛ و دومي، موج فشار سياسي و اقتصادي معارض از خارج و داخل، که در قالب فتنه و آشوب سياسي، و تحريمهاي فلجکننده (فشار حداکثري) پديدار شد. موج دوم، ساخته شد تا ترمز حرکت شتابان پيشرفت و اقتدار ايران را بکشد. درد بيدرمان آمريکا و اسرائيل و برخي رژيمهاي اروپايي، پيشرفت شتابان ايران در حوزههاي مختلف علوم و فنون و قدرت بود. چنانکه نتانياهو مقارن فتنه 88 در پارلمان رژيم صهيونيستي گفت «برنامه هستهاي ايران با سرعت قطار تندرو پيش ميتازد و ما مانند خودروي قراضه ميخواهيم خود را به آن برسانيم و مهار کنيم». يا «هرتسل هالوي» (فرمانده رکن اطلاعات در ستاد ارتش اسرائيل) آبان 94 اذعان کرد: «از ابتداي انقلاب 1979، ما 3 برابر رشد علمي داشتهايم اما رشد ايران 20 برابر شده. آنها به برتري فني نزديک ميشوند. جنگ واقعي در آينده نيست؛ همين حالا جريان دارد. برداشته شدن فاصله 30 سال پيش، براي ما بسيار پُرهزينه خواهد بود». از اين دست اعترافات لابهلاي اظهارات مقامات آمريکايي و اروپايي هم فراوان است.
هنگامي که پروژه براندازانه فتنه 88 - با سرمايهگذاري 20 ساله- شکست خورد، مقامات آمريکايي بر اساس م برخي دستاندرکاران فتنه سبز، تصميم گرفتند تحريمها را به شکل جديتر از گذشته وارد معادلات مواجهه با ايران کنند و اينبار مشخصا معيشت مردم را هدف بگيرند. وقتي اين پروژه با برخي انحرافات در راس دولت مستقر (دولت دهم) در هم آميخت، فشار اقتصادي را موثر کرد و زبان سياستبازاني را گشود که بهخاطر سوابق سوءمديريت، در انتخابات 84 و 88 توسط مردم کنار زده شده بودند، اما حالا ادعا ميکردند کليد مشکلات اقتصادي در لوزان و وين و ژنو و نيويورک و در مذاکره از موضع پايين با آمريکا و غرب است. خسارتهاي اقتصادي، سياسي و امنيتي هشت سال بعدي، نتيجه همرساني و همپوشاني دو طيف انحراف و فتنه است. آقاي جعفر فرجي فرماندار شهرري در دولت دهم که سِمَت قائممقامي ستاد انتخاباتي رئيسجمهور وقت در سال 88 را هم برعهده داشته، 3 اسفند 1396 در پاسخ برخي ژستهاي اپوزيسيونمآبانه رئيس دولت دهم، خاطره تلخي را بازگو ميکند:
«چند روز بعد از جريان خانهنشيني، بنده براي سفر استاني دولت مجبور شدم به جلسهاي با آقاي «ب» [معاون اجرايي رئيسجمهور] بروم. تنها جلسهاي که با ايشان داشتم، تلخترين جلسه آن دوره عمرم شد. او که ارتباط بنده را با جريان ستادهاي مردمي در سراسر کشور و بچههاي انقلابي ميدانست، پرسيد بچهها نظرشان نسبت به قضيه خانهنشيني چيست؟ توضيح دادم که رئيس دولت در پازل دشمنانش حرکت کرد و هر عاقلي، اين را ميفهمد. او که عصباني شده بود، گفت پنج شش سال است که شبانهروز در کشور مثل. کار ميکنيم و آقايان [.] و [.] ميروند پزش را جلوي مردم ميدهند و پشتسر، ما را ميکوبند. اشکالي ندارد ما هم از فردا کار نميکنيم. بله از فردا کار نميکنيم که معلوم بشود فقط ما هستيم که ميتوانيم کشور را بگردانيم. ببينيم در سخنرانيهايشان چه دارند به مردم بگويند و آنوقت به دست و پايمان ميافتند. با دو تن از رفقا رفته بوديم؛ موقع برگشتن بغض گلويمان را گرفته بود. ما فکر ميکرديم حرفي زد و تمام شد. اما حرف او، عليرغم باورمان اجرايي شد، دو سال رئيسجمهور و معاونين و مسئولدفترش، کشور را رها کردند. آن هم در اوج تحريمها. اين را از جدول جلسات رئيسجمهور که جايش معاون اول ميرفت و کاهش حجم تصميم، اقدام و برنامهها و سفرها و ازهمگسيختگي کارها ميشد فهميد. وضعيت اقتصادي و اجتماعي سياسي کشور محصول همان دو سال تعلل ارادي است که آقاي «ب» آن روز وعدهاش را داد».
اين جفا در حق مردم، موجب روي کار آمدن کساني شد که راه پيشرفت و گشايش اقتصادي را در واگذاري امتياز و نرم کردن دل دشمن ميدانستند؛ اما هم چوب حراج به برنامه هستهاي زدند و هم رکود تورمي تلخي برجاي گذاشتند که طبق آمار، در 25 سال گذشته (دولت مرحوم هاشمي و اتفاقات سال 74) بيسابقه است. يک دهه پرفراز و نشيب و پر از عبرت بر کشور ما رفت. آنجا که مديران ما، مسئولانه و هوشيارانه وارد ميدان شدند، موفقيتهاي بزرگ رقم خورد و هرجا که «غفلت، منيت، قبيلهگرايي، جاهطلبي و غرور، اشرافيت و تمايزطلبي، يا نفوذزدگي» با نقشه دشمن در هم آميخت، موجب شد نقشه اقتدار و پيشرفت به حاشيه بيفتد. راهبرد «ايران قوي»، نقشه راه پيشرفت است. حرکت بر مبناي اين نقشه راه، مديران تازهنفسي را ميطلبد که دستگاه اجرايي را سکانداري کنند.
بيانات نوروزي رهبر انقلاب، نقشه راه کشور در پسِ يک دهه پرماجرا و سرشار از درس است؛ از جمله اين فرازها: «اقتصاد ما با ظرفيّتها و قابليّتهايي که دارد، ميتواند يکي از شکوفاترين اقتصادهاي منطقه و دنيا باشد. شرطش اين است که يک مديريّت قوي وجود داشته باشد. کارشناسان بانک جهاني ميگويند که اقتصاد ايران در ميان اقتصادهاي برتر دنيا در رتبه هجدهم است؛ از 200 و خُردهاي کشورِ دنيا. آنها ميگويند اگر از ظرفيّتهاي استفاده نشده استفاده بشود، اقتصاد ايران، شش رتبه بالاتر ميآيد و به رتبه دوازدهم ميرسد. کشوري با اين خصوصيّات، اگر يک برنامهريزي درست اقتصادي داشته باشد و يک مديريّت قوي هم بالاسرش باشد، که اين مديريّت - که من حالا بعد در مسئله انتخابات اشاره خواهم کرد- البتّه بايد قوي و قادر بر حلّ مسائل باشد، مردمي بايد باشد، ضدّ فساد بايد باشد، ميتواند به يک کشور پيشرفته اقتصادي تبديل بشود و ديگر هيچگونه ابزار تحريم در او اثر نکند. توصيه مؤکّد ما به مسئولان عزيز کشورمان - چه مسئولاني که الان سر کار هستند، چه آنهايي که بعداً خواهند آمد- اين است که مسئله اقتصاد کشور را به رفع تحريم گره نزنند. اقتصاد کشور را معطّل و پا در هوا در انتظار تصميمگيري ديگران قرار ندهند انتخابات در واقع يک نوسازي در کشور است؛ وقتي انتخابات انجام ميگيرد يعني يک افراد تازهنَفَسي وارد ميدان ميشوند، و در دستگاه اجراي کشور يک نوسازياي بهوجود ميآيد. يک مجموعه تازهنَفَس و پُرانگيزه وارد کار ميشوند، و اين براي کشور خيلي چيز مبارک و خوبي است. کشور و ملّتي که ميبيند دشمنيهاي دشمنان و زيادهخواهان و مستکبران را، راهکار و علاجش اين است که خودش را قوي کند. اين قوّت کشور و «ايران قوي» يک شعار عمومي است، اين را همه قبول دارند. اين قوّت را چه کسي به ايران ميبخشد؟ ملّت؛ ملّت هستند که اين قوّت را به کشور ميبخشند و حضور ملّت و مشارکتشان هم مسلّماً در اين قوّت ملّي تأثير دارد رياستجمهوري خيلي مسئله مهمّي است؛ مهمترين و مؤثّرترين مديريّت کشور، رياستجمهوري است. هر کسي که بهدنبال سعادت کشور است يک چنين رئيسجمهوري ميخواهد: داراي مديريّت و کفايت مديريّت. باايمان؛ آدم بيايمان کشور را، منافع کشور را، مردم را يک وقتي ميفروشد. عدالتخواه، ضدّ فساد. داراي عملکرد انقلابي و جهادي. به توانمنديهاي داخل معتقد باشد».
اکنون وقت آن است که مردم از خود بپرسند شومن ميخواهند يا مدير؟ پاسخگو و بدهکار مردم، يا طلبکار و پشتهمانداز؟ تعبير شومن، اظهارات سازنده فيلم تبليغاتي يکي از نامزدها در سال 92 است که بعدها گفت «متنهاي سخنراني آقاي [.] در سال 92 را من نوشتم. 27-28 جمله طراحيشده بود که قرار بود او بگويد. مثلاً «هم چرخ سانتريفيوژها بايد بچرخد، هم چرخ زندگي مردم». در گفتوگوي شبکه دو بنا اين بود که هرچه مجري ميگويد، رها کنيم و به تلويزيون حمله کنيم. روزبهروز با سيطره رسانهها، آدمهايي انتخاب ميشوند که به شومن و بازيگر نزديکترند تا سياستمدار». تورمهاي ششصد تا هشتصد درصدي ظرف هفت هشت سال، يکي از نتايج اين اتفاق تلخ است. مديريت فشل و پشتهماندازي که حالا ميگويد چند سال زمان ميبرد تا اقتصاد کشور را به شرايط سال 90 يا 92 برگرداند!
1- دشمني قدرتهاي زورگوي دنيا با ملت ايران، موضوعي تاريخي نيست، بلکه رويدادي ادامهدار و «خطر جاري» (Current danger) محسوب ميشود. دشمن در دشمني خود، هيچ تعارفي ندارد. ما هم نبايد تعارف يا بدفهمي داشته باشيم. دشمنان در اوج فوران خشم ملت ايران، شاه و سلطنتطلبان و سپس گروهکهاي وطن فروشي مثل منافقين را پناه دادند. به جنگ افروزي، آشوب افکني، ترور و تحريم متوسل شدند و هيچ خط قرمزي را رعايت نکردند. همچنان که تروريستها را پناه ميدادند، مفسدان اقتصادي دانهدرشت و اموال غارت شده را ميزباني کردند؛ و با اين همه، سنگ FATF را هم به سينه زدند و مدعي مبارزه با پولشويي و مقابله با تامين مالي تروريسم شدند!
2- آمريکايي که با انفجار بمب بر سر ملت ژاپن، از بمب اتمي رونمايي کرده بود، مدعي برنامه صلحآميز ايران شد! در توافق برجام، امتيازات نقد گرفت، اما تحريمهاي ويزا و سيسادا و آيسا و سپس کاتسا را به اجرا گذاشت، شمار تحريمها را به دو برابر رساند و با اين همه، در هر سه دولت اوباما و ترامپ و بايدن، از ملت ايران طلبکاري کرد! تظاهر به مذاکره براي احياي توافق کرد، اما از تحريم و ترور دريغ نورزيد. مرتکب راهزني دريايي و سرقت نفت ايران شد و به همين هم بسنده نکرد و تحريم را حتي به واکسن کرونا و دارو و غذا توسعه داد. در کنار اين جنايات جاري، خط تحريف هم به واسطه مهرههاي اجارهاي، سخت فعال بود تا جاي قرباني و مجرم را جا به جا کند، و هر کس را که در برابر هجوم دشمن ميايستد، ترور شخصيت کند.
3- خط سير تحولات مهم ظرف همين چند هفته گذشته را مرور کنيد. اوضاع امنيتي در فلسطين اشغالي به شکل بيسابقهاي به هم ريخته است. از آن سو، جنگي پيچيده ميان روسيه و غرب پديد آمده که حاوي عبرتهاي بزرگ است.اين که، اگر کشوري قدرتمند نشد و ابزار قدرت را واگذار کرد و وعده خريد، خسارات غير قابل جبراني خواهد ديد. پيامدهاي اقتصادي کم نظيري هم پيوست اين جنگ شده و دولتها را به اتخاذ تدابير رياضتي واداشته تا بتوانند از گردنه دشوار بحران غذايي عبور کنند. در چنين شرايط ويژه اي، شبکه سياسي، رسانهاي غربگرا و يگان سلبريتيهاي اجارهاي آن، به جاي همراهي با مصالح ملت ايران، سرگرم گشودن جبهه در داخل بوده است.
4- وقتي دولت به اعتبار شرايط به ارث رسيده از اشرافيت غربگرا و اقتضائات فعلي اقتصاد جهاني، تصميم به ساماندهي ارز ترجيحي و حمايت از امنيت معيشت طبقات پايين گرفت، طيف غربگرا به جاي حمايت، به صف شدند تا به التهاب و اغتشاش دامن بزنند. دشمن ده برابر آبان 98، عمليات رسانهاي ترتيب داد و برنامهاش اين بود که هم دولت را از تدبير ضروري باز دارد و هم چند برابر سال 98 کشته سازي کند و کشور را تا مرز انفجار پيش ببرد. صداقت و تدبير دولت در کنار اعتماد و درايت و متانت مردم، نقشه دشمن را خنثي کرد. اما همان جريان آلوده سياسي و رسانهاي ناکام، اين بار ريزش يک برج در آبادان و مصيبت قرباني شدن شماري از هموطنان را دستاويزي براي تکرار ماموريت شکست خورده قرار داده و البته به خاطر درايت مردم، طرفي نبست. نکته قابل تامل اين که برج مذکور، در دوره مديريتي همين مدعيان دروغين اعتدال و اصلاحات، مجوز گرفته و ساخته شده، و روبان افتتاح آن را استاندار پر حاشيه وقت، قيچي کرده است.
5- در همين چند هفته اخير که شبکه سياسي- رسانهاي آلوده، از ضرورت احياي هر چه سريعتر برجام دم ميزد، دولت بايدن بر خلاف برجام، تحريم نفتي را براي يک سال ديگر تمديد کرد. البته ايران با وجود تحريم، در يک سال گذشته توانسته بود صادرات نفت را دو برابر کند. راهن آمريکايي، به تمديد تحريم بسنده نکردند و از طريق دولت يونان، نفتکش ايراني حامل 700 هزار بشکه را سرقت کردند. قبل از آن هم 19 شرکت و فرد از جمله چند فرد مرتبط با سپاه قدس يا موثر در فروش نفت را مورد تحريم قرار دادند. در همين روند بود که شهيد صياد خدايي را در مقابل خانهاش در تهران ترور کردند. بيترديد، اين ترور هم با هماهنگي کامل آمريکا و سگ زنجيرياش اسرائيل انجام شده است. هدف، ضعيفنمايي ايران قوي، و قدرتمندنمايي آمريکا و اسرائيلي بود که پشمي به کلاهشان نمانده است.
6- درست در بحبوحه همين شرايط، غوغا انگيزي و گشودن جبهه فرعي، از سوي برخي شبکههاي سياسي وطن فروش، در دستور کار قرار گرفت تا با حداکثر سازي فشار رواني، تمرکز راهبردي را از ايران و محور مقاومت سلب کنند. اما يک ضربت راهبردي بهنگام، معادله دشمن را به هم زد و ورق را برگرداند. سپاه پاسداران، پيش از اين، در تير ماه 98، نفتکش انگليسي را به تلافي راهزني دريايي آنها در جبل الطارق توقيف کرده و تا زمان آزادي نفتکش ايراني، در توقيف نگه داشته بود. نوبت دوم، پاييز سال گذشته در درياي عمان بود که ناو آمريکايي به مدت شش ساعت با نيروي دريايي سپاه کلنجار رفت و سرانجام مجبور به عقبنشيني شد. اما ضرب شست جمعه شب گذشته، به مراتب کاريتر از دو ضربه قبلي بود. اين بار، راهزني آمريکا با تلافي بالاتر ايران و توقيف دو کشتي با ظرفيت 1.8 ميليون بشکه نفت مواجه شد. آمريکا مالک محموله يکي از دو نفتکش بود. ضربت قاطع و بهنگام سپاه، همان گونه که موجب لال شدن عجيب مقامات لافزن آمريکايي شد، تار و پود عمليات ترکيبي يک ماه گذشته دشمن را از هم گسيخت و يک پيروزي راهبردي را به ارمغان آورد.
7- اين، همان سپاه پاسداراني است که گلوبالهاوک آمريکا را ساقط کرد و پايگاه بزرگش را در عراق درهم کوبيد، مقر تروريستها و جاسوسان را در کردستان عراق و ديراور سوريه منهدم کرد، و نقشه «صهيونيسم مسيحي» با هزينه دست کم 7 هزار ميليارد دلاري براي تسخير منطقه را نقش بر آب کرد. اين قاطعيت انقلابي، درس آموزي از مکتب مولاي خطشکني است که پس از منکوب کردن فتنه نيابتي خوارج فرمود:
«فقُمتُ بِالاَمرِ حينَ فَشِلوا و تَطلّعتُ حينَ تَقَبُّعوا. به اقامه امرالهي برخاستم، زماني که ديگران فشل شدند. هنگامي که مردم از ترس پنهان مي شدند، من خود را آشکار کردم. و زماني که ديگران به لکنت افتاده بودند، سخن گفتم. و هنگامي که از حرکت بازمانده بودند، به نور الهي حرکت کردم. مانند کوهي که طوفانها، او را به حرکت در نياورد».(خطبه 37 نهجالبلاغه).
8- تصور کنيد اگر اين بازوان مقتدر ملت ايران نبود، آيا قدرتهاي مستکبر، بلايي کمتر از آنچه بر سر فلسطين و عراق و سوريه و افغانستان و اوکراين آوردند، بر سر ايران ميآوردند؟ و حالا که نميتوانند، طبيعي است که امثال «سپاه پاسداران» را دشمن بدارند، در صدر فهرست تحريم بگذارنذ، از مواجهه رويارو با او بگريزند و مرتکب ترور بزدلانه شوند. اگر سپاه در برابر جنگ ترکيبي دشمن موثر نبود، مفسدترين اشرار عالم با او دشمني نميکردند. اين برانگيختگي و عصبانيت دشمن، نشانه درستي مسير است. رحمت و رضوان خداوند نثار استاد فاطمينيا(ره)که فرمود «ما بعضي چيزها را بايد متوجه بشويم. امام راحل يک جمله گفت، 50 سال علم و دانش پشت سرش بود. حتي بعضي از مقدسها هم نفهميدند. فرمود اسلام آمريکايي. الله اکبر! والله اين خيلي حرف است. بايد به موقع شرح بشود. شما روزي 20 تا نماز جعفر طيار بخوانيد؛ آمريکا چه کار با تو دارد. ولي يک جمله بخواهي بگويي که موج ايجاد بشود، بله کارت دارد، ميآيد سراغت. بهشتي را ميآيند ميکشند، نميگذارند زندگي کند. بله. يارانش را ميکشند، رجايي را ميکشند، باهنر را ميکشند».
9- دشمن در دشمني خود تعارف ندارد، ما هم نبايد تعارف داشته باشيم، يا خام و خواب شويم. بايد در برابر دشمنيهاي آشکار دشمن، به او ضربه زد، بلکه بايد ضربات پيشدستانه را در دستور کار قرار داد. در عين حال، نبايد از اقدامات پوششي براي ايجاد حاشيه امنيت و شبيخون زدن هم غافل شد. مسجد در اسلام، يکي از محترمترين جايگاههاست، اما اگر «مسجد ضرار» شد، خداوند دستور تخريب آن را به پيامبر(ص) ميدهد و درباره ماهيتش ميفرمايد «والَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارا وَ كُفرا وَ تَفريقا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ ارصادا لِمَنْ حَارَبَ اللهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لكاذبون. مسجدي را براي آسيب زدن، ترويج کفر، تفرقهافکني و کمينگاهي عليه مومنان ساختهاند و با اين همه سوگند ميخورند که جز نيت خير ندارند، اما خدا شهادت ميدهد که همانا دروغ ميگويند». هيچ پوششي نميتواند حاشيه امنيتي براي قانون شکني و فتنه انگيزي باشد.
10- هيچ صاحبمنصبي در حوزه مسئوليت خود (سياسي و امنيتي و اقتصادي باشد، يا فرهنگي و هنري و ورزشي و يا صنفي) حق ندارد خام و خواب شود و از فتنه انگيزي قانونشکنان غافل بماند. طلحه و زبير، صحابي پر آوازه بودند و داعيه عدالت داشتند، اما هنگامي که مرتکب فتنه شدند، مورد تعقيب قرار گرفتند. برخي ياران به امير مومنان(ع) پيشنهاد ميکردند از تعقيب طلحه و زيبر منصرف شود. اما امام در پاسخ فرمود
«به خدا سوگند چون کفتار نباشم که با آهنگ خوابش کنند و فريبش دهند و شکارش کنند». (خطبه 6 نهجالبلاغه).
11- آمريکا و انگليس 60 سال قبل، با استخدام رسانهها و سياسيون فاسد، و برخي اشرار و عناصر خياباني (مانند شعبان بيمخ، پري بلنده، پري آژدان قزي و ملکه اعتضادي) کودتاي 28 مرداد را به انجام رساندند. 7 دهه بعد، حتما تاکتيکها پيچيدهتر شده و جاي شعبان بيمخها و پري بلندهها را مسخدمان اتو کشيدهتري باگريمهاي سياسي، فرهنگي، هنري، و ورزشي گرفتهاند. بايد بيمجامله، به جنگ مافياي دلالي که در خدمت بردهداري جهاني است و براي اقشار و صنوف مختلف تور پهن ميکند تا مزدور شکار ميکند، رفت و شبکه و سازمان آن را منهدم کرد.
محمد ايماني
1- دشمني قدرتهاي زورگوي دنيا با ملت ايران، موضوعي تاريخي نيست، بلکه رويدادي ادامهدار و «خطر جاري» (Current danger) محسوب ميشود. دشمن در دشمني خود، هيچ تعارفي ندارد. ما هم نبايد تعارف يا بدفهمي داشته باشيم. دشمنان در اوج فوران خشم ملت ايران، شاه و سلطنتطلبان و سپس گروهکهاي وطن فروشي مثل منافقين را پناه دادند. به جنگ افروزي، آشوب افکني، ترور و تحريم متوسل شدند و هيچ خط قرمزي را رعايت نکردند. همچنان که تروريستها را پناه ميدادند، مفسدان اقتصادي دانهدرشت و اموال غارت شده را ميزباني کردند؛ و با اين همه، سنگ FATF را هم به سينه زدند و مدعي مبارزه با پولشويي و مقابله با تامين مالي تروريسم شدند!
2- آمريکايي که با انفجار بمب بر سر ملت ژاپن، از بمب اتمي رونمايي کرده بود، مدعي برنامه صلحآميز ايران شد! در توافق برجام، امتيازات نقد گرفت، اما تحريمهاي ويزا و سيسادا و آيسا و سپس کاتسا را به اجرا گذاشت، شمار تحريمها را به دو برابر رساند و با اين همه، در هر سه دولت اوباما و ترامپ و بايدن، از ملت ايران طلبکاري کرد! تظاهر به مذاکره براي احياي توافق کرد، اما از تحريم و ترور دريغ نورزيد. مرتکب راهزني دريايي و سرقت نفت ايران شد و به همين هم بسنده نکرد و تحريم را حتي به واکسن کرونا و دارو و غذا توسعه داد. در کنار اين جنايات جاري، خط تحريف هم به واسطه مهرههاي اجارهاي، سخت فعال بود تا جاي قرباني و مجرم را جا به جا کند، و هر کس را که در برابر هجوم دشمن ميايستد، ترور شخصيت کند.
3- خط سير تحولات مهم ظرف همين چند هفته گذشته را مرور کنيد. اوضاع امنيتي در فلسطين اشغالي به شکل بيسابقهاي به هم ريخته است. از آن سو، جنگي پيچيده ميان روسيه و غرب پديد آمده که حاوي عبرتهاي بزرگ است.اين که، اگر کشوري قدرتمند نشد و ابزار قدرت را واگذار کرد و وعده خريد، خسارات غير قابل جبراني خواهد ديد. پيامدهاي اقتصادي کم نظيري هم پيوست اين جنگ شده و دولتها را به اتخاذ تدابير رياضتي واداشته تا بتوانند از گردنه دشوار بحران غذايي عبور کنند. در چنين شرايط ويژه اي، شبکه سياسي، رسانهاي غربگرا و يگان سلبريتيهاي اجارهاي آن، به جاي همراهي با مصالح ملت ايران، سرگرم گشودن جبهه در داخل بوده است.
4- وقتي دولت به اعتبار شرايط به ارث رسيده از اشرافيت غربگرا و اقتضائات فعلي اقتصاد جهاني، تصميم به ساماندهي ارز ترجيحي و حمايت از امنيت معيشت طبقات پايين گرفت، طيف غربگرا به جاي حمايت، به صف شدند تا به التهاب و اغتشاش دامن بزنند. دشمن ده برابر آبان 98، عمليات رسانهاي ترتيب داد و برنامهاش اين بود که هم دولت را از تدبير ضروري باز دارد و هم چند برابر سال 98 کشته سازي کند و کشور را تا مرز انفجار پيش ببرد. صداقت و تدبير دولت در کنار اعتماد و درايت و متانت مردم، نقشه دشمن را خنثي کرد. اما همان جريان آلوده سياسي و رسانهاي ناکام، اين بار ريزش يک برج در آبادان و مصيبت قرباني شدن شماري از هموطنان را دستاويزي براي تکرار ماموريت شکست خورده قرار داده و البته به خاطر درايت مردم، طرفي نبست. نکته قابل تامل اين که برج مذکور، در دوره مديريتي همين مدعيان دروغين اعتدال و اصلاحات، مجوز گرفته و ساخته شده، و روبان افتتاح آن را استاندار پر حاشيه وقت، قيچي کرده است.
5- در همين چند هفته اخير که شبکه سياسي- رسانهاي آلوده، از ضرورت احياي هر چه سريعتر برجام دم ميزد، دولت بايدن بر خلاف برجام، تحريم نفتي را براي يک سال ديگر تمديد کرد. البته ايران با وجود تحريم، در يک سال گذشته توانسته بود صادرات نفت را دو برابر کند. راهن آمريکايي، به تمديد تحريم بسنده نکردند و از طريق دولت يونان، نفتکش ايراني حامل 700 هزار بشکه را سرقت کردند. قبل از آن هم 19 شرکت و فرد از جمله چند فرد مرتبط با سپاه قدس يا موثر در فروش نفت را مورد تحريم قرار دادند. در همين روند بود که شهيد صياد خدايي را در مقابل خانهاش در تهران ترور کردند. بيترديد، اين ترور هم با هماهنگي کامل آمريکا و سگ زنجيرياش اسرائيل انجام شده است. هدف، ضعيفنمايي ايران قوي، و قدرتمندنمايي آمريکا و اسرائيلي بود که پشمي به کلاهشان نمانده است.
6- درست در بحبوحه همين شرايط، غوغا انگيزي و گشودن جبهه فرعي، از سوي برخي شبکههاي سياسي وطن فروش، در دستور کار قرار گرفت تا با حداکثر سازي فشار رواني، تمرکز راهبردي را از ايران و محور مقاومت سلب کنند. اما يک ضربت راهبردي بهنگام، معادله دشمن را به هم زد و ورق را برگرداند. سپاه پاسداران، پيش از اين، در تير ماه 98، نفتکش انگليسي را به تلافي راهزني دريايي آنها در جبل الطارق توقيف کرده و تا زمان آزادي نفتکش ايراني، در توقيف نگه داشته بود. نوبت دوم، پاييز سال گذشته در درياي عمان بود که ناو آمريکايي به مدت شش ساعت با نيروي دريايي سپاه کلنجار رفت و سرانجام مجبور به عقبنشيني شد. اما ضرب شست جمعه شب گذشته، به مراتب کاريتر از دو ضربه قبلي بود. اين بار، راهزني آمريکا با تلافي بالاتر ايران و توقيف دو کشتي با ظرفيت 1.8 ميليون بشکه نفت مواجه شد. آمريکا مالک محموله يکي از دو نفتکش بود. ضربت قاطع و بهنگام سپاه، همان گونه که موجب لال شدن عجيب مقامات لافزن آمريکايي شد، تار و پود عمليات ترکيبي يک ماه گذشته دشمن را از هم گسيخت و يک پيروزي راهبردي را به ارمغان آورد.
7- اين، همان سپاه پاسداراني است که گلوبالهاوک آمريکا را ساقط کرد و پايگاه بزرگش را در عراق درهم کوبيد، مقر تروريستها و جاسوسان را در کردستان عراق و ديراور سوريه منهدم کرد، و نقشه «صهيونيسم مسيحي» با هزينه دست کم 7 هزار ميليارد دلاري براي تسخير منطقه را نقش بر آب کرد. اين قاطعيت انقلابي، درس آموزي از مکتب مولاي خطشکني است که پس از منکوب کردن فتنه نيابتي خوارج فرمود:
«فقُمتُ بِالاَمرِ حينَ فَشِلوا و تَطلّعتُ حينَ تَقَبُّعوا. به اقامه امرالهي برخاستم، زماني که ديگران فشل شدند. هنگامي که مردم از ترس پنهان مي شدند، من خود را آشکار کردم. و زماني که ديگران به لکنت افتاده بودند، سخن گفتم. و هنگامي که از حرکت بازمانده بودند، به نور الهي حرکت کردم. مانند کوهي که طوفانها، او را به حرکت در نياورد».(خطبه 37 نهجالبلاغه).
8- تصور کنيد اگر اين بازوان مقتدر ملت ايران نبود، آيا قدرتهاي مستکبر، بلايي کمتر از آنچه بر سر فلسطين و عراق و سوريه و افغانستان و اوکراين آوردند، بر سر ايران ميآوردند؟ و حالا که نميتوانند، طبيعي است که امثال «سپاه پاسداران» را دشمن بدارند، در صدر فهرست تحريم بگذارنذ، از مواجهه رويارو با او بگريزند و مرتکب ترور بزدلانه شوند. اگر سپاه در برابر جنگ ترکيبي دشمن موثر نبود، مفسدترين اشرار عالم با او دشمني نميکردند. اين برانگيختگي و عصبانيت دشمن، نشانه درستي مسير است. رحمت و رضوان خداوند نثار استاد فاطمينيا(ره)که فرمود «ما بعضي چيزها را بايد متوجه بشويم. امام راحل يک جمله گفت، 50 سال علم و دانش پشت سرش بود. حتي بعضي از مقدسها هم نفهميدند. فرمود اسلام آمريکايي. الله اکبر! والله اين خيلي حرف است. بايد به موقع شرح بشود. شما روزي 20 تا نماز جعفر طيار بخوانيد؛ آمريکا چه کار با تو دارد. ولي يک جمله بخواهي بگويي که موج ايجاد بشود، بله کارت دارد، ميآيد سراغت. بهشتي را ميآيند ميکشند، نميگذارند زندگي کند. بله. يارانش را ميکشند، رجايي را ميکشند، باهنر را ميکشند».
9- دشمن در دشمني خود تعارف ندارد، ما هم نبايد تعارف داشته باشيم، يا خام و خواب شويم. بايد در برابر دشمنيهاي آشکار دشمن، به او ضربه زد، بلکه بايد ضربات پيشدستانه را در دستور کار قرار داد. در عين حال، نبايد از اقدامات پوششي براي ايجاد حاشيه امنيت و شبيخون زدن هم غافل شد. مسجد در اسلام، يکي از محترمترين جايگاههاست، اما اگر «مسجد ضرار» شد، خداوند دستور تخريب آن را به پيامبر(ص) ميدهد و درباره ماهيتش ميفرمايد «والَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرارا وَ كُفرا وَ تَفريقا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ ارصادا لِمَنْ حَارَبَ اللهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَى وَاللهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لكاذبون. مسجدي را براي آسيب زدن، ترويج کفر، تفرقهافکني و کمينگاهي عليه مومنان ساختهاند و با اين همه سوگند ميخورند که جز نيت خير ندارند، اما خدا شهادت ميدهد که همانا دروغ ميگويند». هيچ پوششي نميتواند حاشيه امنيتي براي قانون شکني و فتنه انگيزي باشد.
10- هيچ صاحبمنصبي در حوزه مسئوليت خود (سياسي و امنيتي و اقتصادي باشد، يا فرهنگي و هنري و ورزشي و يا صنفي) حق ندارد خام و خواب شود و از فتنه انگيزي قانونشکنان غافل بماند. طلحه و زبير، صحابي پر آوازه بودند و داعيه عدالت داشتند، اما هنگامي که مرتکب فتنه شدند، مورد تعقيب قرار گرفتند. برخي ياران به امير مومنان(ع) پيشنهاد ميکردند از تعقيب طلحه و زيبر منصرف شود. اما امام در پاسخ فرمود
«به خدا سوگند چون کفتار نباشم که با آهنگ خوابش کنند و فريبش دهند و شکارش کنند». (خطبه 6 نهجالبلاغه).
11- آمريکا و انگليس 60 سال قبل، با استخدام رسانهها و سياسيون فاسد، و برخي اشرار و عناصر خياباني (مانند شعبان بيمخ، پري بلنده، پري آژدان قزي و ملکه اعتضادي) کودتاي 28 مرداد را به انجام رساندند. 7 دهه بعد، حتما تاکتيکها پيچيدهتر شده و جاي شعبان بيمخها و پري بلندهها را مسخدمان اتو کشيدهتري باگريمهاي سياسي، فرهنگي، هنري، و ورزشي گرفتهاند. بايد بيمجامله، به جنگ مافياي دلالي که در خدمت بردهداري جهاني است و براي اقشار و صنوف مختلف تور پهن ميکند تا مزدور شکار ميکند، رفت و شبکه و سازمان آن را منهدم کرد.
محمد ايماني
درباره این سایت